در حدود میانه سده بیست و یکم پیش از میلاد، و اواخر دوره دودمان سوّم اور، نبرد بزرگی در سرزمین سومر آغاز گردید. مردمان اَموری که از سوریه رسیده بودند خوی ستیزه جویی را با خود آورده بودند. آنها از صحرای سوریه به سرزمین های میان دو رود هجوم آورده شهرهای ایلیپ، ماراد، مالگیوم، ماشکان-شاپیر و اوروک را تسخیر کردند، و در واقع این اَموری ها بودند که واپسین دوره تاریخ سومر را رقم زدند.

در سال 1.894 ق.م، در سه پادشاهی میان دو رود، سه تن به پادشاهی رسیدند. این سه تن هر یک بر آن شدند تا بر دیگران برتری یابند و بزودی درگیری و کشاش، سراسر میان دو رود را فراگرفت.

سومو-آبوم یک شیخ اهل آمورو بود که از هرج و مرج در میان دو رود استفاده کرد و در شهر کوچکی به نام بابیلِم، که هیچ اهمیت سیاسی نداشت، ساکن شد و دودمان نخست بابیلِم را پی افکند (این ناحیه را سومریان کَدین-گیرّا می نامیدند و اکّدیان بابیلِم می گفتند و همان است که بعد ها به بابل شناخته شد).

همچنین، سومو-ایلوم در لارسا به تخت نشست و بورسین دوّم، شاه ایسین شد.

در سال 1.890 ق.م سومو ایلوم شاه لارسا با قبایل آموری که در آکوز و کازالو زندگی می کردند به نبرد پرداخت. او همچنین در 1.886 ق.م کوشید تا "دهانه رودخانه ها" را به اطاعت خویش درآورد. اما در ظاهر توفیقی نیافت، یا دست کم نتوانست فتوح خود را نگاه دارد.

در سال 1.881 ق.م، سومو-آبوم شاه بابل به کازالو حمله برد. در طی چند سال آینده، کوشش های دو پادشاه بابل و لارسا برای بازپس گرفتن یا استیلا بر ناحیه کازالو در خاور رود دجله، که اَموری ها به آنجا وارد شده بودند سایه افکند.

سومو-ایلوم شاه لارسا در 1.872 ق.م، به ناحیه کازالو لشکر کشید. در سال 1.862 ق.م سومو-لا-اِل شاه بعدی بابل (1.880 - 1.845 ق.م) کشاکش هشت ساله ای را با ایاخزر-ایلی پادشاه آمورو آغاز کرد و او را از شهر بیرون راند. از جمله فتوحات دوران پادشاهی سومو-لا-اِل می توان به گشودن شهر کیش اشاره کرد.

در سال 1.835 ق.م، عیلامیان به لارسا تاختند و آن شهر را اشغال کردند. سابیوم شاه بابل (1.844 - 1.831 ق.م) نیز با واراد-سین (1.835 - 1.723 ق.م)، حکمران عیلامی لارسا علیه اَموری ها متحد شد و سپس به اَموری ها حمله کردند.

اَپیل-سین دیگر پادشاه بابل بود که از دوره پادشاهی وی جز سالهای پادشاهیش چیزی در دسترس نیست (1.830 - 1.813 ق.م).

جانشین اَپیل-سین، سین-موبالیت (1.812 - 1.792 ق.م)، در نبرد با ریم-سین یکم (1.823 - 1.763 ق.م) حکمران عیلامی لارسا شکست خورد. او واپسین شاه دودمان نخست بابل بود که دارای نام اکّدی است.

حمورابی (به زبان آموری آموراپی؛ 1.792 - 1.750 ق.م)، ششمین شاه دولت-شهر بابل، و نخستین شاه امپراتوری بابل بود. او به خاطر تنظیم قوانینی که مجموعه قوانین حمورابی خوانده می شود، شناخته-شده است.

حمورابی تاج و تخت پادشاهی را از پدرش سین موبالیت به ارث برد و ده سال نخست پادشاهی او در صلح و آرامش گذشت. او با هوش استثنایی خود پادشاهی می کرد و از فقرا، زنان بیوه و یتیمان محافظت می نمود. او خود می گوید:

"من راستی را در کشور می گسترانم، تا بدی و گمراهی از بین برود، تا قوی بر ضعیف ستم نکند. من می خواهم تا برای مردم همچون خورشید باشم، بر همه کشور بتابم، و شادی ببار بیاورم. من نجات دهنده ای هستم که عصای سلطنتی او عدالت است، و به همه شهروندان سود می رساند".

ستونی که قوانین حمورابی بر روی آن حک گردیده در حدود ۲٫۵ متر ارتفاع دارد.متن قوانین گرداگرد این ستون در ۳۴ ردیف به خط میخی نوشته شده‌است که شامل ۲۸۲ ماده در باب حقوق جزا و حقوق مدنی و حقوق تجارت است.

این قانون بخش بیباک، پس از نشستن بر تخت شاهی، بیدرنگ سیاست توسعه طلبی را آغاز نمود و کار خود را با حمله به مالگیوم آغاز نمود (1.788 ق.م). او سال بعد توانست شهرهای ایسین، اور و اوروک را به اشغال خود درآورد (1.787 ق.م). حمله دوباره حمورابی به مالگیوم (1.784 ق.م) سبب تسخیر آن شهر به دست شاه بابل شد.

در سال 1.764 ق.م، ریم سین حکمران عیلامی لارسا سخت زیر فشار دولت بابل قرار گرفت. بطور کامل آشکار است که او از سرزمین نیاکانش عیلام، کمک خواسته باشد. در نتیجه عیلامیان به کمک ریم-سین شتافتند. حمورابی نیز که با زیمری-لیم شاه ماری متحد شده بود به رویارویی آنها رفت و عیلامیان را شکست داده، لارسا به دست شاه توانای بابل افتاد.

توجه حمورابی در بین سال های 1.760 - 1.755 ق.م بروی سرزمین آشور متمرکز بود.

در 1.757 ق.م، «زیمری لیم» شاه ماری علیه حمورابی شورش کرد. سپاه حمورابی شهر ماری را تسخیر و به پادشاهی زیمری لیم در آن شهر پایان بخشید. شهر ماری نیز، که در آن هنگام بزرگ ترین شهر جلگه باختر فرات بود، برای همیشه نابود گردید. کمی پس از آن، آشور و دیگر شهرهای پادشاهی آشور نیز به زیر سلطه بابل درآمدند و او سرانجام توانست آن ناحیه را خراجگذار خویش کند.

با این فتوحات، حمورابی نخستین فرمانروایی شد که پس از سارگُن اکّدی (2.334 - 2.279 ق.م) به رؤیای باشکوه میان دو رود متحد، دست یافت. قلمرو پادشاهی او به احتمال از خلیج فارس در جنوب خاوری، تا مرزهای سوریه و کوهپایه های ارمنستان در شمال باختری گسترده بود. بیشتر خاندان های حکومترگر محلی، از جمله حکومت آشور، زیردست و فرمانبردار بابل شدند و اجازه یافتند بر امور کشور خود همچنان نظارت داشته باشند مشروط بر اینکه، از فرمان های "شاه قدر قدرت، شاه بابل، شاه سومر و اکّد، شاه چهار گوشه-ی جهان" (لقبی که حمورابی به خود داده بود) اطاعت کنند.

پس از درگذشت حمورابی (1.750 ق.م)، آشکار شد که آشور تنها دولت زیردست بابل نبوده که به دلیل اجبار به پیروی از فرامین حمورابی آزرده خاطر بود. درست همان طور که قلمرو شَمشی اَدَد یکم شاه آشور، اندکی پس از درگذشتش فروپاشید، اینک امپراتوری حمورابی نیز، بر اثر بروز شورش های متعدد از سوی اقوامی که او بر آن ها چیره گشته بود، شروع به فرو ریختن کرد.

سَمسو-ایلونا (1.749 - 1.712 ق.م)، پسر حمورابی، کمی پیش از درگذشت پدرش و به علت بیماری او به تخت شاهی بابل نشسته بود. پس از درگذشت حمورابی، او با شورش های زیادی روبرو شد. او علیه فرصت طلبی با عنوان ریم سین دوّم که در لارسا به تخت نشسته و پس از درگذشت حمورابی اعلان استقلال کرده بود به جنگ می پردازد. بیشتر جنگ های او با ریم-سین دوّم در مرز سومر و عیلام انجام می گرفت.

این جنگ 5 سال به درازا انجامید تا آنکه در 1.744 ق.م، ریم-سین دوّم دستگیر و به فرمان شاه بابل، اعدام شد؛ همچنین آننی اِنسی شهر اِشنوننا نیز که همراه با ریم-سین دوّم در یک سو قرار گرفته بود دستگیر و به بابل برده شد و در آنجا او را خفه کردند.

در هنگامه جنگ، دیوارهای اور فرو ریخت، نیایشگاه ها را به آتش کشیده شد و تا اندازه ای آن شهر را ویران ساختند. شهر اوروک نیز به همین سرنوشت دچار گشت. کمی بعد (ح. 1.732 ق.م)، ایلوما-ایلو، که وانمود می کرد از نوادگان دامیک-ایلیشو، واپسین شاه دودمان ایسین (1.817 - 1.794 ق.م) است اعلان استقلال کرد. او سرانجام آزادی نیپّور در جنوب سومر را بدست آورد و دودمانی را پایه گذاری کرد که در تاریخ بابل از آن با عنوان دودمان دوّم بابل، یا "دودمان سرزمین دریا" نام می برند. نزدیک به همان روزها، آشوریان شورش کردند و استقلال خود را بدست آوردند.

در 1.715 ق.م، نخستین موج کاسی ها به بابل سرازیر شد و سَمسو-ایلونا به رویارویی با آنان پرداخت و کاسیان را پس راند.

از دست رفتن ایالت های سومری، درآمد آن ایالت ها را نیز از دست بابل بیرون آورد و موجب شد تا بازرگانان به دکان داران و کشاورزان وام های سنگینی دهند و چون آنان نمی توانستند وام خود را بازپرداخت نمایند، بیشتر و بیشتر کار می کردند. تا ح. 1.600 ق.م، اختلافات سیاسی در بابل منجر به شکست اقتصادی شد.

اَبی-اِشوه (1.712 - 1.684 ق.م) پسر سَمسو-ایلونا نیز تهاجم دیگری از کاسیان را دفع کرد؛ اما به آنان اجازه داد تا بطور صلح آمیز و بعنوان کارگران کشاورز در بابل سکونت داشته باشند. تلاش های او نیز برای از میان بردن ایلوما-ایلو، مدعی تاج و تخت بابل، ناکام ماند.

اَمّی دیتَنَه (1.683 - 1.647 ق.م) قلمرو پادشاهی خود را تا اوروک، ایسین و لارسا گستراند و این نواحی تا پایان کار دودمان نخست بابل، تحت سلطه این دودمان به جا ماندند.

اَمّی-سَدوقَه (1.646 - 1.626 ق.م) به خاطر مجموعه قوانین عدالتش، که برپاکننده اصلاحاتی چون تعلیق چند ساله-ی برخی مالیات ها و لغو مجازات زندان بخاطر بدهی بود،  پرآوازه است. او همچنین تلاش کرد تا زوال اقتصاد بابل را متوقف سازد، که موفق نشد.

سَمسو-دیتَنَه (1.621 - 1.595 ق.م)، واپسین شاه دودمان نخست بابل بود که از دوره پادشاهی وی چیز زیادی مشخص نیست. در سال 1.595 ق.م، مورسیلی یکم شاه هیتی (1.620 - 1.590 ق.م)، شهر آلِپ در سوریه را چپاول کرد. در ادامه به تصرف استحکامات بابل پرداخت و غارت آن شهر ساکنان آن را وحشت زده کرد. شاه هیتی پس از آن، مجسمه طلایی مردوک - خدای بزرگ بابلیان - را از آن شهر بیرون برد. بدین ترتیب، دودمان نخست پادشاهی بابل، که 300 سال پیش از آن، توسط سوموآبوم، شیخ آموری پایه گذاری شد، و حمورابی از شاهان بزرگ آن بود، به دست پادشاهی هیتی سقوط کرد.