نگرشی پیرامون تاریخ ماد

به نظر می‌رسد آن چه در باره‌ی نهادهای تمدنی و حکومتی مادها در متون تاریخی روایت شده است، تصویری متعلق به هخامنشیان و پارس‌ها باشد که سپس به تن و قامت مادهایی که روزگارشان گذشته بود، پوشانده و بازسازی شده است. آن چه از متون آشوری برمی‌آید، آن است که مادها از سده 9 ق.م تا سده 7 ق.م. نتوانسته بودند چنان پیش‌رفتی بیابند که سبب هم‌گرایی و اتحاد و سازمان‌یافتگی قبایل و طوایف پراکنده‌ی ماد بر محور یک رهبر و فرمان‌روای برتر و واحد - که بتوان وی را پادشاه کل سرزمین‌های مادنشین نامید شده باشد. پادشاهان آشور در ضمن لشکرکشی‌های پرشمار خود به قلم‌رو سکونت مادها، همواره با شمار فراوانی از "شاهان محلی" روبه‌رو بوده‌اند و نه یک پادشاه واحد حاکم بر کل سرزمین‌های مادنشین. واقعیت آن است که در زمان "فرورتی" Fravarti"، دولتِ فرضی ماد چیزی جز اتحاد سیاسی و نظامی چند شهر یا قبیله‌ی ماد و مانا و کیمری نبود و برای پادشاه آشور، فرورتی فقط سرکرده‌ی شورشی شهر کرکشی بود که با متحدان‌اش چند شهر وابسته به آشور را در زاگرس تهدید و غارت می‌کرد و قصد شوراندن سران دیگر شهرها را علیه دولت آشور داشت و سرانجام در ضمن یکی از نبردهای جسورانه و بلندپروازانه‌ی خود کشته شد و نیروهای‌اش تماماً پراکنده گردید.

ادامه نوشته

سقوط پادشاهی ماد

به گفته کتسیاس، ایشتوویگو بیدرنگ پس از شکست اسیر نشد بلکه در اکباتان پنهان گشت. کوروش دوّم پس از ورود به اکباتان فرمان داد تا آمی تیدا دختر ایشتوویگو و شوهر او سپیتامه و پسران ایشان - سپیتاک و مهابرن - را شکنجه کنند و ایشتوویگو برای رهاندن نزدیکانش از شکنجه شدن، خود را تسلیم کرد. نحوره پیروزی کوروش بر ایشتوویگو - پیروزی که به یاری بزرگان ماد به دست آمده بود - مستلزم آن بود که نظامات جدید حکومت کوروش به ظاهر متضمن سازش گونه ای با مادی ها باشد. بدین سبب با اینکه همدان غارت شد و بخشی از مادی ها برده گشتند و برای آن سرزمین - همچون کشوری فتح شده - خراج وضع کردند، با این وجود به منظور گذشت در برابر بزرگان ماد، یک سلسله اقدامات سازشکارانه نیز انجام شد. برای نمونه کوروش پادشاهی ماد را لغو نکرد بلکه خویش را شاه ماد خواند و این لقب را به لقب پیشن خود یعنی شاه پارش افزود.

ادامه نوشته

دوران پادشاهی ایشتوویگو

تا زمانی که «نبوکد نصر» زنده بود، ماد و بابل از توانایی یکسانی برخوردار بودند که آزمودن یک جنگ را سودمند نمی دانستند؛ اما پس از مرگ نبوکد نصر، اوضاع داخلی بابل به ایشتوویگو فرصت غیر منتظره ای داد. از دست رفتن عیلام و شوش بر دامنه این بحران سیاسی بیفزود. این دو سرزمین به احتمال به صورت بخشی از امپراتوری رو به گسترش ایشتوویگو درآمدند. در پارسوماش، که اکنون برابر با انشان بود، «کمبوجیه یکم» به ظاهر زندگی آرام و بی دغدغه ای داشت. ازدواج او با «ماندانا» دختر ایشتوویگو، پایگاه اجتماعی وی را که به چشم مادها بلند نبود، بسیار بالا برد. ایشتوویگو در سیاست خود از آموزه های دین مغان استفاده می کرد و آموزه های مزبور به حدس ما، در آن دوران هنوز با دستورات ابتدایی که با نام «زراتوشترا» (زرتشت) مربوط بوده تفاوت فاحش نداشته و بسیار مورد توجه عوده مردم بوده است.

ادامه نوشته

ماد پس از تقسیم پادشاهی آشور

نابودی امپراتوری آشور در اواخر سده هفتم ق.م، موازنه قدرت تازه ای در خاور نزدیک به وجود آورد که در ان، سه کشور با تقریبا همان توانمندی، بر مناطق مختلف تسلط داشتند. «ماد»، جنوب و باختر ایران و بخش هایی از شمال میان دو رود را تحت کنترل داشت. «بابل» کلدانی، سلطه خود را بر بقیه میان دو رود (بین النهرین) گسترانده و مدعی فرمانروایی بر برخی از خراجگذاران پیشین آشور در فلسطین و سوریه بود. و «لیدی»، یک پادشاهی به نسبت جدید اما ثروتمند و آباد. این کشورها از وضع موجود راضی نبودند و به ناچار، درگیری و جنگ در میانشان به وقوع پیوست و خاور نزدیک وارد دور تازه ای از زیاده خواهی، فتح و چیرگی خونبار، و ظهور و سقوط امپراتوری ها شد.

ادامه نوشته

فرمانروایی سکاها در خاک ماد

پیروزی بر خشتریته، کار خود آشوریان نبود، بلکه با یاری متحدان ایشان، یعنی سکاها به دست آمد و آشوریان، ایشان را گاهی به جان این و زمانی به جان آن قوم همسایه خویش می انداختند. ولی نباید پنداشت که هدف فرمانروایی سکاها، نابودی یا بلع دولت ماد بوده است. پادشاهی ماد نیز مانند ماننا کماکان به موجودیت خویش ادامه داد و در پایان دوران حاکمیت سکاها، به هیچ وجه ناتوان تر از پیش نبود. به ظاهر سکاها تنها خراجی کم و بیش سنگین یا اسمی (نه واقعی) از ماد دریافت می داشتند. پیشوایان سکا نتوانستند یک امپراتوری واقعی برپا کنند ولی دولتی ایجاد کردند که قادر بود وظیفه تاریخی خویش را ایفا کرده یوغ آشر را براندازد ولی برعکس، اجازه دادند تا آشوریان از ایشان چون وسیله اختناق نهضت آزادی استفاده کنند.

ادامه نوشته

جریان قیام «خشتریته» و تأسیس پادشاهی مستقل ماد

سکاها برای مادها که آماده پایداری در برابر آشور بودند متحدان طبیعی به شمار می رفتند. بویژه آنکه مانناییان نیز با سکاها همراه بودند. به احتمال قوی قیام مادی ها در پیرامون فروردین سال 673 ق.م رخ داد. «خشتریتی» خداوند ده بیت کاری رهبر و الهام بخش آن بود. در آغاز ماه اردیبهشت لشکریان خشتریتی وارد ایالت همسایه خود «کیشه سو» شدند و دژ اصلی آن سرزمین را محاصره کردند. در تاریخ 4 اردیبهشت دژ «سیبار» از سوی لشکریان متحدین محاصره شد. وضع به حال آشور فوق العاده نامساعد بود. وضع سکاها نیز پیچیده شد زیرا «ایشپاکای» (پیشوای سکاها) در جنگ کشته شد. «پارتاتوآ» (پادشاه تازه سکاها) به پیشنهاد آشوریان وارد مذاکره شد و ازدواج با دختر اسرحدون را بهای دوستی و اتحاد خویش با آشور قرار داد. موفقیت قیام بر اثر رفتن پارتاتوآ ناتمام ماند اما قیام در کانون آغازین خود با موفقیت کامل همراه شد و قدرت آشور در آنجا سرنگون گشت.

ادامه نوشته

وضع اتحادیه قبایل ماد در پایان سده هشتم ق.م

وضع سرزمین اتحادیه قبایل ماد در پایان سده هشتم ق.م بسیار بد بود. بخشی بزرگی از ماد مرکزی را آشوریان جزو پادشاهی خویش ساخته و به چند ایالت بخش بندی کرده بودند. با این حال به جز نواحی زاموآ و پارسوآ و آراپخا که آشوریان در آنجا بطور کامل استوار شده بودند، قدرت آشوریان در نواحی دیگر ماد به نسبت ضعیف بود. فرمانروایی ایشان بسته به چند دژ بود که توسط سوریان و فلسطینیان و بابلیان مسکون گشته بودند و در پیرامون دژها - در همه جا - قدرت واقعی در دست «خداوندان دهکده ها» - که بیشترشان به عشیره ها و خاندان های پیشین پیشوایان وابسته بودند قرار داشت. در خاور نواحی تسخیر شده بدست آشور، سرزمین اتحادیه قبایل ماد که پیشوایانی به نام «خداوندان دهکده ها» داشتند و به تسخیر آشور درنیامده بودند قرار داشت. بخش قابل ملاحظه ای از این سرزمین را صحرانشینانی که اسب می پروراندند و بر روی هم از لحاظ اقتصادی به مراتب از نواحی باختری عقب تر بودند اشغال کرده بودند.
ادامه نوشته

تبعید دیائوکو به سوریه و شورش خارخار

معلوم شد پادشاه ماننا که خود مطیع آشوریان است نمی تواند تکیه گاه و مدافع دولت دیااوکو باشد. «روسای یکم» پادشاه اورارتو بوسیله پیک های خویش این نکته را به دیائوکو گوشزد می کرد. سالنامه های «سارگون دوم» می گوید که روسا در سال 715 ق.م، 22 دژ ماننا را تصرف کرد و دیائوکو را تشویق نمود که از ماننا جدا شود و حتی دیااوکو پسر خود را به عنوان گروگان و نماینده خویش نزد «روسا» پادشاه اورارتو فرستاد. سارگن دوّم در همان سال نه تنها دژهای مزبور را از اورارتو پس گرفت بلکه به طور مستقیم به آشور ملحق ساخت و سپس، علیه «دیااوکو» لشکر کشید و وی را با خانواده اش اسیر کرد و به هامات در سوریه تبعید نمود. در آن هنگام شورش بزرگی در ایالت «خارخار» که به تازگی فرمانبردار شده بود وقوع یافت. شورش مزبور به ظاهر کار اتحادیه قبایل ماد بود و به احتمال از «الی پی» به شورشیان کمک می رسید و به ایالات همسایه از جمله «بیت همبان» و «نامار» نیز سرایت کرد.

ادامه نوشته

آغاز پیدایش دولت در سرزمین اتحادیه قبایل ماد

وقایع آغاز سده هشتم قبل از میلاد از لحاظ تاریخ ماد اهمیت فوق العاده داشت. در آن دوران که ماد هنوز برای مبارزه با دشمن خطرناکی چون آشور، متحد و آماده نبود و پادشاهی نظامی آشور، آن سرزمین را هدف چپاول و غارتگری های منظم قرار داده به طور مرتب، قطعاتی از خاک آن سرزمین را جدا می کرد، تاخت و تاز اورارتو منجر به ایجاد حایلی میان آشور و ماد گشت و ماد از اینکه تحت انقیاد آشور درآید نجات یافت؛ و چون خود اورارتوییان از لحاظ قوم ماد به صورت بزرگترین خطر درآمدند، مبارزه آزادی خواهانه ماننا، این خطر تازه را از قبایل جنوب و خاور دور نمود. ماننا چندان نیرومند نبود که قبایل جنوب خاوری را در زیر لوای قدرت خویش متحد سازد و نه تنها از دست اندازی های اورارتو، بلکه لشکرکشی های آشوریان نیز به خاک ماد جلوگیری کند. مرحله رونق و پیشرفت اتحادیه قبایل ماد مصادف بود با دوران مبارزه شدید ماننا علیه اورارتو - مبارزه ای که به خاطر آزادی خویش به انجام رساند

ادامه نوشته

ترکیب نژادی پشته ایران در هزاره نخست قبل از میلاد

ترکیب قومی یا اصل و تبار مردمان ساکن فلات ایران و دست کم بخش باختری آن سرزمین در حدود هزار سال قبل از میلاد، به اندازه بسنده روشن نیست. مردم این سرزمین از دریاچه اورمیه گرفته تا بخش بالای دیاله، از قوم «گوتی و لولوبی» بودند و لولوبیان در نقاط باختری تر و گوتیان در نواحی خاوری تر می زیستند. گمان می رود که سوّمین عنصر قومی که نزدیک به همان ناحیه می زیست، «مهرانیان» بوده اند. همچنین، در آغاز هزاره نخست ق.م، در خاور ایران، یک عنصر تازه زبانی و قومی دیگر نیز دیده می شود، و آن، عنصر آریایی است که ریشه آن به ظاهر در آسیای میانه بوده است. با اطمینان می توان گفت که دامداری در میان ایشان بسیار پیشرفته بود (بویژه پرورش اسب) و در دامنه کوه ها، کشاورزی رونق داشت و از فلزکاری و مفرغ به خوبی آگاه بودند.

ادامه نوشته

اتحادیه قبایل ماد

آشوریان تا پایان دوران حکومت «آشورنصیرپال دوّم» از قله های مرزی زاگرس نگذشته به نقطه های دوردست درون آن رخنه نمی کردند. اما پس از آنکه پایگاه جنگی در «زاموآ» برای خود ساختند، تاخت و تاز های تندی به سرزمین ماد و دریای کاسپی (مازندران) به انجام رساندند. چنانچه ساکنان نواحی مختلف ماد می خواستند استقلال و آزادی خویش را نگهدارند، می بایست در برابر دست اندازان، تشکیلات نیرومندتر از آنچه در پایان سده دهم و آغاز سده نهم قبل از میلاد در خاک «زاموآ» وجود داشت، پدید می آوردند. این سازمان ممکن بود دولتی که در آن زمان در زاموآی درونی، در کرانه های دریاچه اورمیه قوام گرفته بود - یعنی ماننا - باشد، و یا یک سازمان نیرومد قبیله ای چون «اتحادیه قبایل ماد».

ادامه نوشته