دودمان سوم اور
دودمان سوّم اور نه تنها دوره امپراتوری اکّد، به معنای یکپارچگی میان دو رود را بازگرداند، بلکه یک سده صلح و آرامش را برای میان دو رود به ارمغان آورد. شاهان دودمان سوّم اور، تصمیات هوشیارانه ای برای دوباره برقرارکردن زبان سومری بعنوان زبان رسمی، و گسترش تمدّن سومری به انجام رساندند. این دوره را دوره امپراتوری نوین سومری نیز نامیده اند.
با این حال، دودمان سوّم اور، بيرحمانه ترين و آشکارتين شيوه های حکومت استبدادی را به کار بست و بهره کشی از بردگان را تشديد نمود.
اور-نامّو (2.112 - 2.095 ق.م) پایه گذار دودمان سوّم اور بود. او در آغاز از سوی اوتو-هِگال (2.123 - 2.113 ق.م) شاه اوروک، به عنوان حاکم نظامی شهر اور گماشته شد. او پس از مرگ اوتو-هِگال، خود را شاه اور نامید، اوروک را تسخیر کرد و یکراست به نام-هانی شاه لاگاش (2.114 - 2.111 ق.م)، که به سومریان خیانت ورزیده و به حمایت از گوتیان پرداخته بود ، یورش برد و او را کشت. چندان نگذشت که بر همه سومر و نیز بر بخش هایی از آشور و عیلام فرمانروایی یافت. شهر اِبلا در سوریه امروزی نیز خراج می فرستاد و شاید کمی بعد به تسخیر درآمده باشد. حتی فنقی ها نیز مجبور به پرداخت خراج به اور-نامّو شدند.اور-نامّو خود را "شاه اور، شاه سومر و اکّد" نامید. او برنامه های ساختمان سازی بسیاری را به اجرا دراورد و روش زندگی سومریان را ترقی داد. او "سرزمین سومر را از دزدان، راهزنان و شورشیان آزاد ساخت و نظم و صلح را بازآورد". او شهرهای سومری را در برابر ناآرامی های آینده استحکام بخشید.
اور نامّو، اوزان و مقياس ها را در معادن استاندارد کرد. او يک نظام قانونی تنظيم کرد که در تلاش بود تا عدالت را برای تنگدستان، بويژه بيوگان و يتيمان، برقرار سازد. او همچنين قوانينی برای مجازات ثرورتمندانی که از قدرتشان برای ضرب و شتم و بی حرمتی به بردگان سوءاستفاده می کردند، ايجاد نمود.
همچنين، در اين مجموعه قوانين جديد، قوانينی برای مجازات افرادی که شهادت دروغ می دادند، و نيز قوانينی برای دادن غرامت مالی به افرادی که قربانی دزدی و خسارت می شدند، و به ويژه پرداخت غرامت به زنانی که از سوی شوهرانشان با آنان بدرفتاری می شد، وجود داشت.
اور-نامّو سرانجام در حال نبرد با گوتیان، که هنوز به عنوان یک مشکل جدّی برای سومر به شمار می رفتند مرد.
جانشین اورنامّو پادشاه دودمان سوّم اور، پسرش شولگی بود که آن سیاست توسعه طلبانه را آغاز کرد و دوران طولانی پادشاهی او آکنده از تاخت و تاز به سرزمین هایی بود که دولت آنها رویاروی دولت اور می ایستاد. همچنین ازدواج های سیاسی دختران شولگی با سران حکومت های محلی، موجب دست نشاندگی آن حکومت می گشت. به عنوان مثال ازدواج دختر شولگی با فرماندار مراهشی (2.080 ق.م).
دودمان سوّم اور در اوج
شولگی سیاست توسعه طلبی خود را با حمله به گنهار در (2.072 ق.م) آغاز کرد. این تهاجم آغازگر یک رشته تاخت و تاز در سرزمین لولوبیان بود. شیموروم نیز که بر کرانه بخش پایین رود زاب قرار داشت دو بار در سال های 2.071 ق.م و 2.070 ق.م مورد هجوم قرار گرفت. تهاجم شولگی علیه هارشه (2.069 ق.م) موجب شد تا وی در خویش احساس توانایی کند تا دولت هایی را که در آن سوی رشته کوه مرزی زاگرس قرار داشتند زیر فرمان خود درآورد. ازدواج دختر دیگر شولگی با شالابوم شاه انشان (2.066 ق.م) به دست نشاندگی شاه انشان اشاره دارد.
در 2.065 ق.م، گنهار برای دوّمین بار و در 2.064 ق.م شیموروم و گنهار برای سوّمین بار دستخوش حمله سپاهیان شولگی قرار می گیرند.
در سال 2.062 ق.م پادشاه انشان که به احتمال تازیتا پادشاه سیماش از آن حمایت می کرد سر به شورش برداشت و شولگی ناگزیر شد شورش این شهر را فرونشاند. وی در کوشش برای نگهداشتن چیرگی خود بر این ناحیه، شولهونی را به سمت شاکاناکوی (پادشاه) زابوم تعیین کرد؛ اما اندکی بعد خبر از ویران سازی دوباره انشان می رسد و گویا جنگ با این شهر به ناکامی انجامید.
در سالهای واپسین پادشاهی شولگی، حمله روی نواحی شمالی که ناآرام شده بودند متمرکز گردید. مردم این نواحی که در مسافت دوری از اور زندگی میکردند نمی خواستند زیر بار سلطه جنوب بروند و مقاومت راسخانه ای از خود نشان دادند.
شاشروم یا شاآشوروم (آشور سالهای آتی) در 2.054 به تصرف شولگی درآمد. شیموروم و لولوبیوم در 2.052 ق.م دستخوش غارت شدند و در سال 2.051 نیز شیموروم، لولوبیوم، گنهار و اوربیلوم، بار دیگر ضرب دست فاتح را چشیدند. در 2.050 ق.م سپاهیان شولگی به کیماش و هوموروتوم رخنه کردند. در 2.049 ق.م خبر از ویران سازی دوباره هارشه، گنهار، کیماش و هوموروتوم می دهد. شاکاناکویی نیز از طرف دولت اور به دِر که مهمترین دژ مرزی در برابر کوهنشینان خاوری بود فرستاده شد.
زمانی که این تهاجمات به سرزمین های بیگانه انجام می گرفت، به ظاهر شوش و زمین های پست آن به طور کامل زیر فرمان شولگی بوده است. این شهر به احتمال در زمانی که وی برای نخستین بار به انشان آمد، یعنی در سال 2.066 ق.م، به تصرف در آمده، زیرا نخستین بار در سال 2.063 ق.م از ایشاکوی شوش به نام اورکیوم نام می برد.
از آن پس، مگر در مناطقی که براستی عیلامی بودند همچون انشان و سیماش، نفوذ اور در شوش و مناطق همجوار حکمفرمایی می کرد. اما درباره عیلام باید گفت که این سرزمین به تمام معنی یکی از ایالات اور گردید.
آن گاه شولگی، پس از تحکیم پایه های قدرت دودمانی که بر آن پادشاهی می کرد، به تقلید از نارام-سین شاه اکّد (2.254 - 2.218 ق.م)، عنوان "شاه چهار بخش جهان" را برای خود برگزید و خود را خدا نامید. او با وجود اینکه با یک سامی به نام آ-بی-سیم-تی ازدواج کرد اما خود را نگهبان بزرگ همه چیز سومریان نامید. گفته می شود که شولگی بیش از 50 فرزند داشت.
درگذشت یک پادشاه همواره نشانه شورش اقوام ناآرام است. اما توانایی و کارایی دستگاه اداری شولگی سبب گردید که مستعمرات وی بدون کشاکشی پسر و جانشین او بورسین (2.047 - 2.038 ق.م) را بپذیرند. پادشاه جدید تا سه سال به کارگزاران شولگی اجازه داد تا در کارهای خود بمانند؛ اما پس از این مدّت جای آنان را به مردانی که خود برگزیده بود سپرد.
با این حال در نواحی مرکزی و شمالی زاگرس، از صلح و آرامش خبری نبود. بورسین در 2.044 ق.م مجبور شد اوربیلوم را غارت کند. همچنین او چندین لشکرکشی به سرزمین اَموری ها به انجام رساند. دوران پادشاهی او ادامه انجام طرح های ساختمان سازی، و نیز جنگ در آشور (یا شاشروم)، در برابر هوریان بود. امکان دارد که خراجگذاران سوریه و عیلامی خود را از دست داده باشد.
در سال 2.042 ق.م از سوی بورسین، ایشاکوی تازه شوش به نام زاریکوم با آیین باشکوهی که در حضور ده گواه برگزار گردید به این سمت گمارده شد. همزمان، نارگیدا به سمت ایشاکوی آدامدون فرستاده شده بود و لیبانوک-شبش نیز در مراهشی استقرار یافت. شاروم-بانی (که نامش نشان می دهد نژاد سامی دارد) نیز به فرمانداری شهر اواک گماشته شد (2.041 ق.م).
یک سال بعد، شاشروم توسط سپاهیان بورسین غارت می شود (2.040 ق.م) و در 2.039 ق.م، همزمان با گماشته شدن اور-ایشکور، فرماندار تازه شهر هامازی؛ حمله به هوهونوری و ایاپروم انجام می گیرد.
بورسین (یا آمار-سین) نیز همچون پدرش خود را خدا خواند و "خداوندی که به کشور زندگی بخشید"، و "خدای خورشید سرزمین سومر" نامیده شد. سرانجام او که خود را خدا می خواند، در سال 2.037 ق.م، در اثر یک بیماری عفونی درگذشت.
با آغاز پادشاهی گیمیل-سین (یا شو-سین) (2.037 - 2.029 ق.م) از دامنه منابع کاسته می شود. او برادر بورسین بود و نیز، خود را خدا خواند. او مجبور شد تا جنگ های بیشتری با اَموری ها انجام دهد. در سال 2.034 ق.م، زمانیکه شورشیان اَموری به برادر زن گیمییل سین، شاه سیمانوم یورش بردند، او به کمکش شتافت و دشمن را شکست داد. سپس اسیران را در شهری سنگربندی شده که در نزدیکی نیپّور ساخته بود، زندانی کرد. آنگاه دیوار بزرگی به مسافت 275 ک.م ساخت تا از حملات بعدی اَموری ها به سرزمین سومر جلوگیری کند. او آن دیوار را دیوار "مَرتو ها" یا دیوار آموریها نام نهاد.
گیمیل سین آشور را از دست داد. در سال 2.030 ق.م، زاباشلو شورید. این ناحیه دقیقا در سرزمین های سومر واقع بود و فاصله چندان زیادی از پایتخت نداشت.
گیمیل سین چون از تجزیه امپراتوری بیمناک بود، سلطه خود بر مناطقی را که در وفاداریشان تردید می رفت و بیشتر دشواری ایجاد می کردند به شخصی به نام واراد-نانار تفویض کرد.
یک ناحیه نیز بود که نه گیمیل سین توانست آن را بگشاید و نه به اطاعت فرمانگذار او واراد-نانار در آمدند. این نواحی عیلام و انشان بودند. در سیماش نیز یک دولت مستقل به رونق و شکوفایی خود ادامه می داد. گیمیل سین همچنین در کوه های زاگرس، با ائتلافی زاز اقوام ساکن پشته ایران به نبرد پرداخت.
سقوط دودمان سوّم اور
به تخت نشستن ابی سین (2.028 - 2.004 ق.م)، پسر گیمیل سین در اور، به ظاهر در اوضاع و شرایط آرامی انجام گرفت، اما کسی که در آن روزگار زندگی می کرد نمی توانست باور کند که اور هنوز از قدرت فایقه برخوردار باشد. تامدتی سایه قدرت گذشته اور نگاه داشته شد.
در سال 2.027 ق.م، اِشنونّا در درّه دیاله، شوش در عیلام، و لاگاش، دِر و اواک در سومر اعلان استقلال کردند. زیان درآمدی ناشی از جدا شدن این شهر-کشورها از دولت اور، اقتصاد سومر را به شدت تحت تأثیر قرار داد و تورم و فقر افزایش یافت. دو سال بعد، یعنی 2.025 ق.م، ناپلانوم شاه ایسین، از دولت اور اعلان استقلال نمود. اَموری ها در 2.017 ق.م، دیوار موسوم به دیوار اَموری ها را ویران کردند؛ در همان سال، ایشبی-اِرا که اهل ماری بود و از سوی اِبی-سین به فرمانداری در لارسا گماشته شده بود اعلان استقلال کرد. این مسئله موجب شد تا ایشبی-اِرا از سوی اِبی-سین، خیانت کار لقب بگیرد. ایشبی-اِرا پا را از این فراتر نهاد و از هامازی تا خلیج فارس را به اشغال خود درآورد. او اِنسی های گمارده شده از سوی اِبی-سین را به زندان می افکند و کسانی که خود برگزیده بود را به جای آنها می گماشت.
اقدامات ایشبی-اِرا موجب شد تا در سال 2.009 ق.م، قلمرو پادشاهی اور به دو بخش تجزیه شود. در یک سو ابی سین قرار داشت، و در سوی دیگر، ایشبی اِرا-ی خیانتکار بود؛ که برای خرید سربازان مزدور، بمنظور تسخیر شهر نیپّور، پول خرج می کرد.
عیلام نیز برای مدتی به اور وفادار ماند، اما سپس، شورش و تهاجم سررسید، و از بخت بد دولت اور، زمانی که دو دولت جوان و نیرومند ماری و سیماش از دو سو به این سرزمین یورش آوردند، پادشاهی ناتوان بر آن فرمانروایی می کرد. این شورش در عمل به تاریخ 2.007 ق.م روی داد. انبی-لوهان از سیماش رهسپار زمین های پست عیلام گردید و شورش کرد. ابی-سین همچون پادشاهی راستین به رویارویی با مهاجم شتافت و او را شکست داد. وی پس از این پیروزی سرزمین اواک و شهر های آدامدون و شوش را از پای درآورد و انبی-لوهان را به اسارت گرفت.
اما نادیده گرفتن وجود سیماش نیز ممکن نبود. پادشاهی بعدی آن به نام کینداتو باری دیگر شوش را گرفت؛ و سلطه او مطلقه و استبدادی بود. او تدبیر ماهرانه ای اندیشید و پیش از هر چیز به قربانی کردن برای خدای محلی اقدام نمود. در این هنگام سرزمین های دیگری را که در گذشته زیر سلطه اور بودند به سوی خود کشاند. برای مثال هوهونوری را "کلید گشودن سرزمین عیلام" خواند و در جای دیگر آن را "کلید گشودن سرزمین انشان" نام نهاد.
سال 2.004 ق.م؛ دودمان سوّم اور اکنون آشکارا حالت دفاعی داشت. ایشبی-ارا اهل ماری، از شمال باختری به نیپّور تاخت و به سوی کازالو که ایشاکوی (فرماندار) آن هراسان از ابی سین درخواست کمک می کرد پیش راند. ابی سین خشمگینانه پاسخ داد که هیچ کس حق ندارد بترسد زیرا از سوی خدا اِنلیل و از سوی عیلامیان که به سمت اور در حرکت هستند کمک خواهد رسید.
عیلامیان به اور آمدند؛ اما نه برای کمک کردن؛ بلکه به قصد دست زدن به غارت؛ و ابی-سین واپسین پادشاه اور را همراه با خدایش نانار به انشان بردند. اور، شهر باشکوه، تسخیر و نابود گشت. ساکنان آن که نتوانستند خود را نجات دهند، قتل عام شدند و ابی سین، در تبعیدگاه خود در انشان مرد.
دودمان سوّم اور که زمانی شهرهای شوش و آشور را ضمیمه خود کرده بود، در سال 2.004 ق.م سقوط کرد. عیلامیان آن شهر را سوزاندند و یک پادگان نظامی در آنجا مستقر کردند.
با درگذشت ابی سین، شهر-کشورهای کوچک سومر آن استقلال محلی را که پیش از وحدت این سرزمین به دست دولت اور از آن برخوردار بودند بازیافتند.
در هودشیتوم (توزخورماتلی امروزی) یک پادشاهی کوچک سربرآورد. و نیز در شهرهای گنهار و دِر؛ و اما مهمترین آنها دو پادشاهی ایسین و لارسا بودند؛ که نخست را ناپلانوم در سال 2.025 ق.م و دیگری را ایشبی اِرا از مردم ماری در سال 2.017 ق.م پی افکند.