دست اندازی های شَمشی-اَدَد پنجم به خاک ماد
تنها در سال 822 ق.م بود که «شَمشی-اَدَد پنجم» (822 - 811 ق.م) توانست دوباره قدرت حکومتی واحدی را در سراسر خاک پادشاهی آشور برپا نماید. او به محض تثبیت وضع آشور، لشکرکشی به سوی خاور را از سر گرفت و یکی از علل این اقدام، رویارویی با اورارتوییان بود. این لشکرکشی به سرکردگی تورتان (سردار) «موتارّیس-آشور» صورت گرفت (821 ق.م).
این بار حریفان آشوریان، «شارسینا» پادشاه «گیلزان» و «ایشپوئینی» پادشاه «اورارتو» بودند. «مورتارّیس-آشور» نخست به «دریای برآمدن خورشید» رسید (مشخص نیست که به دریاچه اورمیه اشاره دارد یا دریای مازندران، ولی دریای مازندران، درست تر به نظر می رسد). آشوریان می پنداشتند که وضع ایشان در پیرامون دریاچه اورمیه به اندازه کافی استوار است.
آشوریان در سال بعد (820 ق.م)، لشکرکشی پردامنه ای علیه ماد به انجام رساندند. شمشی-اَدَد پنجم از کوه «کولار» گذشته هدایای پیشکش شده پادشاه «بوشکیه»، «شارسینا»، و قبایل ماننا و «سونبی یان» و «تئورلی-یان» و ساکنان پارسوآ را گرفت و از سرزمین مسّی گذر کرده به بخش بالای رود جغتو رفت. وی در این نقطه تعداد زیادی دام متعلق به مسّی ها را تصرف کرد. این دام ها گذشته از دام های شاخدار خرد و کلان و خران و اسبان، شامل تعداد زیادی شتر دو کوهان باختری، که به تازگی در خاک ماد پدید آمده بودند وجود داشت. (به احتمال این شتران را قبایلی که از آسیای میانه به آنجا آمده بودند با خود آوردند).
دهکده ها و نقاط مسکونی بسیاری را آتش زدند. مسّیان تلفات زیادی دادند. آنگاه آشوریان به کوهستان «گیزیل بوندا» که ناحیه کنار اورمیه را از سرزمین ویژه ماد جدا می کرد روی آوردند و پس از آنکه نخستین دژ کوهستانی ناحیه گیزیل-بوندا را به تصرف درآوردند، دو تن از پیشوایان گیزیل-بوندا، به منظور جلب عطوفت مهاجمان، تعدادی اسب بارکش و ارابه، به رسم هدیه پیشکش کردند. اما پیشوای سوّم آنان که دارای نام ایرانی «پیریشاتی» است و لوحه های آشوری وی را به عنوان «پادشاه گیزیل-بوندیان» می خواند، تصمیم گرفت پایداری کند. همه ساکنان گیزیل-بوندا در دژ وی که «اوراش» نام داشت گرد آمدند. اما آن دژ بسیار کهنه بود و توان درایستادن در برابر محاصره آشوریان، که به ابزارهای فنی عالی تجهیز گشته بودند، نداشت. «اوراش» و دیگر دژهای کوچک پیرامون آن به تصرف آشوریان درآمد و به گفته ایشان، 6.000 مرد جنگی در پیکار کشته شدند و 1.200 تن، به همراه خود «پیریشاتی» به اسارت درآمدند. یکی دیگر از سران «گیزیل-بوندا» به نام «اِنگور»، اظهار انقیاد کرد.
در محیط همسایگان باختری مادها؛ در میان آنانکه هنوز جزو «اتحادیه قبایل ماد» نشده بودند، اختلاف و سیاست سودجویانه و کوته بینی برخی شاهکان حکمفرما بود، در حالی که توده مردم در لزوم کوشش برای دفع شمن، متحد بودند.
خود ماد ها، به ظاهر، زیر رهبری واحد پیشوای اتحادیه قبایل ماد قرار داشتند. این شخص، «هاناسیروکا» نام داشت و مقر وی، دژ «ساگ-بیتو» بود. وی خواست در کوه های پر برف البرز پنهان شود ولی «شَمشی-اَدَد» مادی ها را وادار به پیکار کرد. به روایت لوح آشوری، دست اندازان، تلفات فراوان به مادی ها وارد ساختند؛ 2.300 کشته و 1.200 نقطه مسکونی و از جمله دژ ساگ-بیتو را ویران ساختند و 140 سوار به اسیری گرفتند.
اما پایداری مادی ها در هم شکسته نشد و «مون-سو-آرتا»، فرمانروای «آرازیاش» (ناحیه ای که به ظاهر نزدیک همدان امروزی قرار داشت)، هنگامی که آشوریان در بازگشت، از کوه های میان قزوین و همدان می گذشتند، راه را بر ایشان سد کرد. با این حال به این دسته از مادی ها نیز ضربه سختی وارد آمد (به گفته سنگ نبشته آشوری 1.070 تن کشته دادند). آشوریان عده زیادی را نیز به بردگی بردند و تعدادی دام را به رسم «هدیه» گرفتند.
قبایل ماد هرگز دچار چنین شکستی نشده بودند. این، نتیجه نفاق و پراکندگی و جنگ های داخلی بود. ناامیدی و سرگشتگی، به ظاهر، مدتی میان پادشاهان - از اورمیه گرفته تا بیابان نمک، حکمفرما بود. 27 یا 28 تن از فرمانروایان نواحی مختلف ماد و پارسوآ، پیش از آنکه پادشاه آشور از گردنه کوه «کولار» به سرزمین خویش بازگردد، هدایای فراوان به او دادند.
این لشکرکشی از سه جهت برای آشور اهمیت داشت. یکم، جلوگیری از امکان اتحاد میان مردم ماننا و ماد از یک سو، و اورارتو که نیرو گرفته بود از سوی دیگر؛ دوّم، غارت مردم و گرفتن برده؛ و سوّم، تدارک یک لشکرکشی علیه بابل، که در آن زمان «نامار» را تحت فرمان خویش درآورده بود.
عملیات جنگی بعدی (819 ق.م) متوجه بابل بود و بیشتر در خاک «نامار» جریان یافت. آشوریان در سالهای بعد به امور داخلی میان دو رود سرگرم، با این حال، مادها را نیز از یاد نبرده بودند.
«شَمشی-اَدَد پنجم» در سال 810 ق.م درگذشت و «اَدَدنیراری سوّم»، که کودکی خردسال بود، وارث تاج و تخت آشور گردید، و در واقع، این شهبانوی بیوه وی، «شَمو-رَمَت» (که در تاریخ به نام سمیر-امید یا سِمیرَمیس شناخته شده است) بود که امور کشور را اداره می کرد. بی شک حکومت یک زن، در میان اقوام پیرامون که به نظام های دوران پدرشاهی خو گرفته بودند، تأثیر عمیقی نمود.
در دوران حکومت شَمو-رَمَت و پسرش اَدَد-نیراری سوّم (810 - 783 ق.م) - که از سال 805 ق.م به طور مستقل به اداره امور پرداخت، بارها علیه مادها و ماننایی ها لشکرکشی شد. در سال های 809 و 807 ق.م (علیه ماننا )، 806 ق.م (علیه ماننا)، و سال های 800، 799، 797 ق.م (علیه نامار)، و در سال های 793، 792 و 788 ق.م، به ظاهر آشوریان قصد داشتند تا سرزمین ماد را به کلی مطیع خویش سازند.
آشوریان در سال 802 ق.م، مدعی فرمانروایی بر «اِلّی-پی» (در نزدیکی کرمانشاه امروزی) و «خارخار» و «آرازیاش» (در شمال همدان)؛ و «مِسّی» و کشور مادها و سراسر «گیزیل-بوندا» و «آبدادان»، تا «آندیا» و دریای کاسپی (مازندران) بودند. وقایع بعد از سال 802 ق.م بر ما مجهول است. شهبانو و فرزندش پس از آن تاریخ پنج بار به خاک ماد لشکر کشیدند. به گفته «کتسیاس» (تاریخ نگار یونانی)، شَمو-رَمَت به نقطه های دوردست خاور، تا باکتریا (باختر) لشکرکشید و جنگ کرد. گرچه اعتماد به گفته های وی دشوار است، ولی به احتمال تا حدی روایت موثقی را نقل کرده است؛ زیرا در فاصله سال های 802 تا 788 ق.م، آشوریان پیشرفت مهمی به سوی خاور کردند، گرچه گمان نمی رود به سرزمین اصلی باختر دست یافته باشند.
به هر تقدیر روایتی که درباره تسخیر ماد توسط شَمو-رَمَت و پسرش، در میان مردم شایع بود و کتسیاس آن را بازگو کرده است، به طور اساسی درست است، گرچه او به رسم خودش، بر آن پایه، افسانه درازی ساخته و پرداخته است.
از تاریخ آشور در چند سال آتی چیز زیادی شناخته نشده است. «شلمنصر چهارم» (783 - 773 ق.م) که پس از پدرش ادادنراری سوّم بر تخت سلطنت نشست با اورارتو پیکارهایی داشت. همچنین، اختیارات فرمانروایی وی نیز بوسیله نفوذ فزاینده مقامات عالی رتبه آشور، بویژه «شَمشی-ایلو»، فرمانده کل قوا، به شدت محدود شده بود. پس از او، دیگر فرزند آدادنیراری، با عنوان «آشوردان سوم»، پادشاه آشور شد (773 - 755 ق.م). دوران پادشاهی او، دوران سختی برای آشور بود. اختیارات فرمانروایی او نیز بوسیله نفوذ مقامات عالی رتبه دربار، محدود گشته بود. در سال 765 ق.م، بیماری طاعون در آشور شایع شد. در سال 763 ق.م، آشور با شورشی روبرو گشت که تا 759 ق.م ادامه یافت. همزمان با پایان یافتن شورش، طاعون بار دیگر سرزمین آشور را فراگرفت.
جانشین او، دیگر برادرش، «آشور نیراری پنجم» بود(755 - 745 ق.م). او وضع دشواری را از نیای خود به ارث برد. اختیارات فرمانروایی او تحت نفوذ «شَمشی-ایلو»، فرمانده کل قوای آشور قرار داشت. در سال های 751 و 750 ق.م، مجبور شد تا در «نَمری» پیکار کند. در 746 ق.م، شورش دیگری رخ داد که در ادامه آن، تاج و تخت آشور به دست شخصی افتاد که با عنوان «تیگلَت-پیلِسِر سوّم»، خود را شاه آشور خواند.