دودمان چهارم بابل
«نِبوکَدنِصَر یکم» (به اکّدی نَبو-کودوری-اوسور)، سوّمین شاه این دودمان (1.126 - 1.103 ق.م)، پادشاه نیرومندی بود. پیدایش این پادشاه بزرگ در سرزمین بابل، با فروپاشی قدرت عیلام مقارن بود. او در سنگ نبشته-ی خود، پیروزی های شوتروک ناخونته شاه عیلام (1.191 - 1.155 ق.م) را برمی شمارد و می گوید عزم کرده که یا این پیروزی ها را تلافی کند، یا جان خود را بر سر این کار بگذارد.
نبرد نهایی سرانجام در دو مرحله سال 1.125 ق.م رخ داد. نِبوکَدنِضَر شاه بابل، با هوته لودوش اینشوشیناک شاه عیلام (1.135 - 1.125 ق.م) به جنگ پرداخت و عیلامیان را از سرزمین های بابل بیرون راند و موفق شد بار دیگر، پادشاهی بابل را زنده سازد. او حتی به سرزمین های عیلام نیز رخنه کرد و تا سرچشمه های رود «اوکنو» (کرخه-ی امروزی) پیش رفت و در آنجا منتظر حمله عیلامیان ماند.
هوته لودوش اینشوشیناک که به سپاهی که شاه پیشین عیلام فراهم آورده بود متکی بود، دست به حمله زد. سربازان نَبو-کودوری-اوسور به اعتراف خودش، متحمل شکست سختی گردیدند و سواره نظام بابل با پریشانی و بی نظمی پس نشست. او خود می گوید:
«عیلامی سر در پی من نهاد و من از پیش وی گریختم؛ من به بستر گریه و آه کشیدن نشستم». او سپس به مَردوک (خدای بزرگ بابل) که از روزگار فرمانروایی کوتیر ناخونته، در عیلام اسیر بود پناه جست. مَردوک ناله های وی را شنید و به نَبو کودوری اوسور بفرمود تا او را از عیلام دشمن، بیاورد!»
تا اینجای کار پادشاه بابل هنوز هیچ پیروزی بدست نیاورده بود و اگر هوته لودوش اینشوشیناک توانسته بود مردم عیلامی خود را وفادار نگاه دارد، پیروزی کامل با او بود.
اما «ریتی مَردوک»، پادشاه «بیت کرزیابکو» - سرزمینی که از حلوان امروزی چندان دور نبود - هوته لودوش اینشوشیناک را فروگذاشت و به پادشاه بابل پیوست. همچنین «شاموآ» حکمران شهر «دین شاری» در نزدیکی شوش، به همراه پسرش «شامایا» از نزد شاه عیلام گریختند و به نَبو کودوری اوسور یکم پیوستند.
شاه بابل با این کمک های غیر منتظره ای که دریافت کرد توانست تهاجم خود را از سر گیرد و چون شهر «دِر» دیگر سیادت عیلام را نمی پذیرفت، پایگاهی شد برای لشکرکشی بابل به عیلام. این لشکرکشی سی ساعت به درازا انجامید.
گرما، گرد و غبار و نبودن آب، پیشروی شاه بابل را به تأخیر انداخت؛ اما هوته لودوش اینشوشیناک به دلیلی که از آن آگاهی نداریم، در مقابل او مقاومتی نکرد و نَبو-کودوری-اوسور به رودخانه «اولای» در نزدیکی شوش رسید. در آنجا، عیلامیان گرد آمدند و چنانکه شاه بابل می گوید، آن چنان نبردی کردند که از غبار آوردگاه، چهره خورشید تیره و تار شد.
«ریتی-مردوک» دلیرانه در برابر مخدوم پیشین خود درایستاد، و به حکم و مشیت ایشتار و اَدَد، «شاه عیلام بازگشت و بر کوه خود ایستاد». یعنی مرد. نَبو-کودوری-اوسور پیروز شد؛ او سرزمین عیلام را تسخیر و غارت کرد. او دشت و کوه را از ویرانی انباشت و به بیابانی مبدل ساخت، و مَردوک را به بابل بازگرداند. این تاخت و تاز، عیلام را بعنوان یک قدرت، نابود ساخت.
خود نَبو-کودوری-اوسور یکم، مدعی است که لولوبیان قدرتمند را نیز شکست داده و شهر کاسی ها را غارت کرده است. او به احتمال به سربازان لولوبی که در سپاه عیلام حضور داشتند اشاره می کند.
میان دو رود، 1.100 ق.م |
![]() |
پس از نبوکدنصر یکم، پسرش «اِنلیل-نَدین-اَپلی» شاه شد (1.103 - 1.100 ق.م) و سپس، بردار نبوکدنصر، «مَردوک-نَدین-آهه» (1.100 - 1.082 ق.م) به تخت شاهی بابل نشست. او شهر آشوری «اِکالاتوم» را تسخیر کرد. «تیگلات-پیلِسِر یکم» شاه آشور (1.115 - 1.076 ق.م) نیز در اقدامی تلافی جویانه، شهرهای «دور-کاریگالزو»، «سیپّار»، «اُپیس» و «بابل» را به اشغال خود درآورد، اما نتوانست آن نواحی را نگاه دارد. در آخرین سال پادشاهی او (1.082 ق.م)، خشکسالی سختی سرزمین بابل را فراگرفت. اسناد و مدارک می گویند که در آن هنگامه مردمان شهرهای بابلی به دلیل کمبود خوراک به خوردن گوشت انسان روی آوردند و مَردوک-نَدین-آهه، در همان روزگار ناپدید می گردد. به احتمال مرده است.
در حدود همان زمان بود که آرامیان، فشار بر بابل و آشور را آغاز کردند. آنها در زمین های کشاوری ساکن شدند و گهگاه در حومه شهرها، دولت های قبیله ای برپا ساختند. «مَردوک-شَپیک-زِری» (1.082 - 1.069 ق.م) بمنظور یافتن متحدی در برابر تهدید فزاینده آرامیان، به آشور رفت اما به هنگام برگشت به میهنش دریافت که یک شخص آرامی با عنوان «اَدَد-اَپَل-ایدینا» تاج و تخت بابل را تصاحب کرده است (1.069 - 1.046 ق.م). در دوران پادشاهی او، «سوتو»، یکی از قبایل سامی، نیایشگاه شَمَش در سیپّار را به یغما برد. همچنین ممکن است که شهرهای اوروک، دِر، و کاریگالزو نیز به تسخیر قوم سوتو درآمده باشد. بعد از آن، مردم بابل علیه تاخت و تازگران شورش کردند که شورش آنها فرونشانده شد.
در پی «اَدَد-اَپَل-ایدینا» سه پادشاه دیگر از دودمان چهارم بر بابل پادشاهی کردند که تنها نام های ایشان را می دانیم: «مَردوک-آهه-اِریبا» (1.046 ق.م)، «مَردوک-زِر-ایکس» (1.045 - 1.033 ق.م)، و «نَبو-شوم-لیبور» (1.033 - 1.025 ق.م).