در منابع آشوری نیمه دوّم سده نهم قبل از میلاد، از اتحادیه قبایلی نام برده شده است که در نواحی جنوبی تر و جنوب باختری ماننا پدید آمده بود و آن را «اتحادیه قبایل ماد» می نامیدند.

در این که کدام یک از قبیله ها جزو آن اتحادیه بوده اند، از منابع آشوری اطلاعی در دست نیست اما مشخص است که همه قبایل ماد جزو اتحادیه مزبور نبودند و به همین سبب، آشوریان برخی از قبایل این اتحادیه را به نام «مادای» نمی خواندند.

هرودوت می گوید که مادها به شش قبیله تقسیم می شدند: بوسیان، پارتاکنیان، استروخاتیان، آریزانتیان، بودیان و مغان. از این میان، فقط نام قبیله پارتاکنیان که در ناحیه خاوری اصفهان کنونی زندگی می کردند نامی است که ریشه آن به روشنی ایرانی می باشد. به ظاهر پارتاکنیان از دیگر قبیله های ماد جدا می زیستند و گاهی جزو ایشان محسوب نمی گردیدند.

از دیگر قبیله های ماد نیز، فقط نام آریزانتیان، نامی ایرانی است و باید کلمه ایرانی «آریا – زنتو» یا «قبیله آریایی ها» باشد.

نکته ای که از این مسئله می توان نتیجه گرفت اینکه چون آریزانتیان در میان دیگر قبیله های ماد به «قبیله آریاییها» مشخص گشته اند، پس آیا می توان پذیرفت که دیگر قبایل ماد نمی توانستند منشأ آریایی داشته باشند؟

به دیگر سخن باید گفت، شاید توده اصلی مادها، از گوتیان و عیلامی زبانان، و بر روی هم قبایل «کاسی» تشکیل می شده اما، عنصر زبان ایرانی در بسیاری از دیگر قبیله ها برتری به دست آورده بود و مغان (مغ ها)، که صنف کاهنان در سراسر ایران، از آنان تشکیل می شد، آموزه های دینی خویش را به زبان ایرانی تبلیغ می کردند.

از سده هفتم ق.م به بعد به تقریب، تمام نام های مادی که به دست رسیده ریشه روشن ایرانی دارند، و گذشته از نام قبیله آریزانتیان، به نظر می رسد نام های قبیله های پارتاکنیان و استروخانیان نیز از ریشه ایرانی می باشد.

شاید هم اتحادیه قبایل ماد به صورت اتحاد قبایلی غیر ایرانی وجود داشته و بخش آریایی ساکنان سرزمین ماد، بعد ها به شکل «قبیله آریایی ها» بطور جداگانه تشکیل شده باشد.

همچنین ممکن است اصطلاح «مادها» ریشه «عیلامی – کاسپی» داشته باشد. منابع آشوری در ردیف واژگان «مادای» و «آمادای» که منظور از آن اتحادیه قبایل ماد بوده، واژه «ماتای» را که به نظر می رسد ریشه عیلامی دارد آورده اند و این نیز شاید حاکی از آن باشد که اصطلاح «مادها» از دیر باز در آن سرزمین متدوال بوده است.

به هر تقدیر، عنصر قومی آریایی که به تدریج نقش مهمتری را در اتحادیه قبایل ماد بازی کرد، به عناصر بومی آن سرزمین منتسب نبوده است.

از سده نهم ق.م تا سده هفتم ق.م، زبان نواحی کنونی آذربایجان و کردستان ایران، غیر ایرانی بوده و ساکنان آن نقاط به زبان های لولوبی و گوتی و مانند آن حرف می دند؛ و تنها خاور ماد یعنی ناحیه تهران و اصفهان کنونی را زبان ایرانی بطور کامل فراگرفته بود.

تصویر سر یک مادی

مطابق منابع کهن آشوری و یونانی و ایرانی، در مجموع معلوم می گردد که سه قبیله از شش قبیله تشکیل دهندهً اتحاد مادها، یعنی بوسیان (دربرگیرنده کردوخی ها و میتانی ها) ، استروخاتیان (دربرگیرنده ساگارتی ها، کرمانجها) وبودیان (لرهای امروزی) متعلق به کردها و لرها (اقوام کهن گوتی، لولوبی و هوری) بوده و سه قبیله مادی دیگر عبارت بوده اند از آریزانتیان (قبیله آریا یا نجیب زادگان) که در حدود کاشان میزیسته اند و قبیله مغ ها، که در ناحیه بین رغه آذربایجان (مراغه) و رغه تهران ( ری ) ساکن بوده اند و سرانجام پارتاکانیان (به معنای مردمی که درکنار رود زندگی می کنند - شاید اشاره به زاینده رود)، که در ناحیه اصفهان امروزی زندگی می کردند.

مطابق منابع یونانی، در سرزمین کمند اندازان ساگارتی (زاکروتی، ساگرتی) (همان استان کرمانشاهان کنونی)، مادی های ساگارتی میزیسته اند که شکل بابلی - یونانی شده نام خود، یعنی زاگروس (زاکروتی، ساگرتی) را به کوهستان باختر فلات ایران داده اند. نام همین قبایل است که در اتحاد قبایل پارس نیز موجود است و خط پیوند خونی قبایل ماد و پارس، از همین قبیله ساگارتی ها (زاکروتی، ساگرتی)، سرچشمه می گیرد. قبایل پارس پیش از حرکت به سوی جنوب، دورانی طولانی را در مناطق ماد ها بوده و بعدها رو به جنوب رفته اند.

به دشواری می توانیم علل آغازین ایجاد اتحادیه قبایل ماد را بیان و این مشکل را که اتحادیه مزبور جنبه پدافندی داشته یا آفندی حل کنیم. با این وجود، در اینکه بقای طولانی آن از دوران آغاز پایه گذاری ماد، حاکی از لزوم همکاری قبیله های مزبور در مبارزه علیه تاخت و تاز آشوریان (834 ق.م تا 788 ق.م) بوده، شکی نمی تواند وجود داشته باشد.

آشوریان تا پایان دوران حکومت «آشورنصیرپال دوّم» (884 - 859 ق.م) از قله های مرزی زاگرس نگذشته به نقطه های دوردست درون آن رخنه نمی کردند. اما پس از آنکه پایگاه جنگی در «زاموآ» برای خود ساختند، تاخت و تاز های تندی به سرزمین ماد و دریای کاسپی (مازندران) به انجام رساندند. چنانچه ساکنان نواحی مختلف ماد می خواستند استقلال و آزادی خویش را نگهدارند، می بایست در برابر دست اندازان، تشکیلات نیرومندتر از آنچه در پایان سده دهم و آغاز سده نهم قبل از میلاد در خاک «زاموآ» وجود داشت، پدید می آوردند. این سازمان ممکن بود دولتی که در آن زمان در زاموآی درونی، در کرانه های دریاچه اورمیه قوام گرفته بود - یعنی ماننا - باشد، و یا یک سازمان نیرومد قبیله ای چون «اتحادیه قبایل ماد».