آدم Adam ("زمین" یا "انسان"، به عبری אָדָם، Adam؛ "خاک" یا "قهوه ای روشن"، به عربی آدم) (3.760 پ.م - 2.930 پ.م، به گفته تقویم عبری) نخستین انسانی بود که توسط الوهیم آفریده شد, که برپایه روایات مذاهب ابراهیمی به معنی قادر مطلق, یا خدا یا الله است . او بر پایه باورهای یهودی، مسیحی و اسلامی، پیامبر دانسته شده است.


آدم در تورات و انجیل


به گفته پیدایش 1، خداوند (الوهیم)، نوع بشر را در روز ششم آفرینش آفرید و مقدر داشت که وی "بر ماهی های دریا، بر مرغان آسمان، بر چارپایان، و بر تمام زمین و بر تمام آنچه که بر زمین می خزد" حاکمیت داشته باشد.

پیدایش 2 می گوید که خداوند نخست آدم را از "گِل زمین" آراست و سپس "روح زندگی را در بینی او دمید" تا او "یک روح زنده شود". آنگاه خداوند آدم را در باغ عدن جا داد و به او فرمان داد: "از همه درختان باغ می توانی به آزادی بخوری، اما درخت شناخت خیر و شر، نباید از آن بخوری، زیرا روزی که از آن بخوری، بطور حتم نخواهی مرد".

خداوند آن گاه متوجه شد که "خوب نیست مرد تنها باشد". پس موجب شد تا "خوابی ژرف بر آدم فرو افتد"، و یک دنده ی او را گرفت، و از آن دنده، زنی را آراست، سپس حوّا نامیدش.

آدم و حوّا پس از آنکه قانون خداوند را در مورد نخوردن میوه درخت شناخت خیر و شر شکستند، از باغ عدن بیرون رانده شدند. این پس از آن رخ داد که ابلیس (یا شیطان) به حوّا گفت که خوردن آن درخت موجب درگذشت نخواهد شد. حوّا از آن درخت خورد، و آدم نیز چنین کرد.

در نتیجه، بی درنگ هر دو عریان شدند و خود را با برگ انجیر پوشاندند. سپس خداوند را دیدند که در باغ عدن راه می ورد. آدم و حوّا خود را از دید وی پنهان ساختند. خداوند آدم را صدا زد: "کجا هستی؟" و آدم پاسخ داد: "من صدای تو را در باغ شنیدم، و ترسیدم، زیرا عریان بودم؛ و خود را پنهان ساختم". آنگاه وقتی که خداوند از آدم پرسید که آیا از درخت شناخت خیر و شر خورده است، آدم پاسخ داد که زنش به او گفت که آن کار را بکند.

در نتیجه شکستن قانون خداوند، آن زوج از باغ بیرون رانده (هبوط آدم) و هر دو نفرین شدند.

پس از آنکه آن دو از باغ رانده شدند، آدم برای نخستین بار مجبور شد که برای به دست آوردن غذا کار کند. او و حوّا سه پسر داشتند به نام های قابیل، هابیل و شیث.

آدم در سن 930 سالگی مرد.

نوح، نهمین نسل پس از آدم، بود.

 

آدم در اسلام


«بگفته قرآن، کتاب مقدّس مسلمانان:

و چون پروردگارت به فرشتگان گفت من گمارنده جانشینی در زمینم، گفتند کسی را در آن می گماری که در آن فساد کند و خون ها ریزد، حال آنکه ستاسشگرایانه نیایشت می کنیم و تو را به پاکی یاد می کنیم؛ فرمود بیگمان چیزی می دانم که نمی دانید.

و همه نام ها را به آدم آموخت سپس بر فرشتگان عرضه شان داشت و گفت اگر راست می گویید، از نام های اینان خبرم دهید. گفتند پاکا که تویی، ما را دانشی نیست مگر آنچه به ما آموخته ای، تو دانای فرزانه ای.

فرمود ای آدم خبرشان ده از نام های آنان، پس چون خبرشان داد از نام های آنان، فرمود نگفتمتان که من ناپیدای آسمان ها و زمین را می دانم آنچه را که آشکار می دارید و آنچه را پنهان می داشتید می دانم.

و چون به فرشتگان گفتیم به آدم سجده کنید، سجده کردند مگر ابلیس که سرکشید و کبر ورزید و از کافران شد.

و گفتیم ای آدم تو و جفتت در بهشت بیارامید و از آن بخورید، هر جا خواستید بروید ولی به این درخت نزدیک نشوید که از ستمکاران خواهید شد.

سپش شیطان به لغزششان کشانید و از جایی که در آن بودند بیرونشان ساخت؛ و گفتیم فرو افتید برخی از شما دشمن برخی دیگرید و تا وقت درگذشت در زمین برایتان آرامشگاه و بهره مندی هست.»

...

آدم (ع) در روز یکم ذی القعده از بهشت بیرون شد.

پس از آنکه آدم و حوّا از بهشت رانده شدند، به حوا خطاب شد که به سراندیب برو تا نسل تو در جهان پراکنده شود و حوا هم به همانجا رفت.
روزی جبرئیل هفت قطعه آهن و یک انبر و تیشه و... آورد و به آدم آهنگری را آموخت.
آدم محتاج به آتش شد.خدا به جبرئیل فرمان داد: ای جبرئیل! مقداری آتش از مالک بگیر و به آدم بده. پس جبرئیل مقداری آتش از دوزخ گرفت و به خدمت آدم برد. آدم دستش را دراز کرد که آتش را بگیرد ولی دستش سوخت و آتش را رها کرد وقتی آتش به زمین برخورد کرد هفت طبقه زمین را سوراخ کرد و به دوزخ رسید. پس خداوند فرمان داد که سنگ بردار و به آهن بزن تا آتش به وجود آید بعد از درست کردن آتش جبرئیل به آدم(ع) آهنگری و درود گری آموخت تا آلات برزگری از چوب و آهن بسازد. و جبرئیل از فردوس جفتی گاو برای آدم آورد. و به آدم گفت: که برخیز برزگری کن تا از دست رنج خودت بخوری. سپس جبرئیل گندم از بهشت آورد و بر زمین پاشید و آدم آنها را درو سپس آرد کرد و با خمیر آن نان درست کرد و تمام این کارها هفت ساعت طول کشید آدم خواست نان بخورد جبرئیل گفت صبر کن تا آفتاب غروب کند تا از جمله روزه داران باشی.

هنگام درگذشت حضرت آدم(ع)، حدود چهل هزار نفر از فرزندان و نوه های او در روی زمین بودند.
سید بن طاووس (قدس سره) می گوید:حضرت آدم(ع) ده روز در دنیا به تب مبتلا گشت و در روز جمعه یازدهم محرم وفات کرد.
هنگامی که حضرت آدم(ع) وفات کرد حضرت حوا یک سال بعد از او و با بیماری پانزده روزه رحلت کرد و در پهلوی حضرت آدم(ع) در غار کوه ابوقبیس دفن شد.

 

منابع:


قرآن کریم، سوره بقره، آیات 30 تا 36

ویکی پدیا انگلیسی، Adam

وبلاگ نیمه ماه، پدر انسان

وبلاگ گل محمّدی، آغاز زندگی آدم و حوّا بر روی زمین