زیسودراسومری (بمعنی "زندگی با روزهای طولانی"، یونانی شده Xisuthrosآتراهاسیس (بسی هوشمند) اکّدی، و اوتناپیشتیم (او که عمر دراز یافت)، قهرمانان افسانه توفان خاور نزدیک باستان هستند.

 

زیسودر


زیسودرا یه معنی «زندگی دراز یافته» یا «زندگی با روزهای دراز» است. افسانه زیسودرا از یک لوح چندپاره که به زبان سومری نوشته شده است، شناخته می شود. بخش نخست آن با آفرینش انسان و حیوانات و بنای نخستین شهرها - اریدو، بدتیبیرا، لاراک، سیپّار، و شوروپّاک، سر و کار دارد. پس از بخشی از لوحه که گم شده است، می آموزیم که خدایان تصمیم گرفتند تا برای نابودی بشر توفانی بفرستند. خدای اِنکی، به زیسودرا که در شوروپّاک بود هشدار داد تا کشتی بزرگی بسازد. متنی که چگونگی ساخت این کشتی را شرح می دهد نیز گم شده است. سپس توفان را شرح می دهد. توفانی سهمگین برای هفت روز خروشید. سپس اوتو (خورشید) پدیدار می گردد، و زیسودرا پنجره ای را می گشاید، سجده می کند، و یک گاو نر و یک گوسپند را قربانی می نماید. سپس باز هم بخشی از متن گم شده است. آنگاه که توفان پایان می پذیرد، زیسودرا برای آن (خدای آسمان) و اِنلیل (خدای خدایان)، که "روح ابدی" به او داد، سجده می نماید، و خود می رود تا در دیلمون زندگی کند. باقیمانده این داستان گم شده است.

 

آرتاهاسیس


افسانه آرتاهاسیس اکّدی به ما می گوید که چگونه خدای اِنکی به آرتاهاسیس (بسی هوشمند) هشدار داد  تا برای رهای از توفان کشتی بزرگی بسازد. افسانه زیسودرا روشن نمی سازد که آیا این توفان یک توفان رودخانه ای بوده است یا چیز دیگری. اما افسانه آرتاهاسیس به روشنی می گوید که این توفان یک توفان رودخانه ای محلّی بوده است: "همچون سنجاقک، (اجساد) آنها رودخانه را پر نمودند."

همچنین آرتاهاسیس در این لوح به ما می گوید: "من آرتاهاسیس هستم. من در نیایشگاه  اِآ (اِنکی) خداوندم، زندگی می کردم."

پیش از دوره دودمانی آغازین، پادشاهان زیردست کاهنان بودند و اغلب در همان نیایشگاهی زندگی می کردند که کاهنان زندگی می نمودند.

 

اوتناپیشتیم


در یازدهمین لوح از افسانه گیلگامش بابلی، اوتناپیشتیم (دورافتاده) پادشاه خرمند شهر-کشور سومری شوروپّاک است، که همراه با همسرش، از توفانی بزرگ که توسط اِنلیل، برای غرق کردن همه موجودات زنده روی زمین فرستاده شده بود، نجات یافت. اونتاپیشتم به طور مرموزی توسط اِآ خدای آب، از برنامه اِنلیل آگاه شد و برای نجات خود، خوانده اش، و نمایندگانی از هر جفت حیوان، قایق یا کشتی بزرگی ساخت. پس از توفان، زمانی که آبها فرونشست، کشتی بر کوه نصیر فرود آمد. زمانی که کشتی اوتناپیشتیم برای هفت روز از حرکت باز ایستاد، فاخته ای را رها ساخت، فاخته استراحتگاهی نیافت و بازگشت؛ سپس پرستویی رها ساخته شد، که چون جای امنی نیافت بازگشت؛ آنگاه در روز سوّم کلاغی رها ساخته شد، که بازنگشت. آنگاه اوتناپیشتیم ، بر سر کوه نصیر، برای اِآ قربانی نمود. پس از توفان، به اوتناپیشتیم و همسرش ابدیت بخشیده شد؛ پس از آن، او از سوی خدایان برگرفته شد، تا برای همیشه، بر "دهانه رودخانه ها" زندگی کند، و به او لقب "دورافتاده" داده شد.

 

منبع


ویکی پدیا انگلیسی، Utnapishtim